توضیحات
معرفی کتاب ماورای طبیعی شدن
این کتاب چکیدهای ارزشمند از کتاب ماورای طبیعی شدن است. زندگی جدید امکانپذیر است زیرا واقعیتی فراتر از تجربیات زمانی و مکانی ما وجود دارد.
درباره کتاب ماورای طبیعی شدن
دکتر جو دیسپِنزا نویسنده کتاب ماوراء طبیعی شدن درک ما از جهان و مهمتر از همه، اعتقادات ما در مورد آنچه جسم انسان قادر به دستیابی به آن هست را به چالش میکشد. او از طریق تلفیقی از تحقیقات علمی و بینش معنوی، مخاطب را در معرض این واقعیت قرار میدهد که ابعادی فراتر از ادراک نیز وجود دارد. این بعد، کوانتوم نامیده میشود. مکانی که شامل اطلاعات و پتانسیلهای نامتناهی است.
دکتر دیسپِنزا اعتقاد دارد که بیشتر جهان خالی است، به عبارت دیگر فاقد ماده است. هنگامی که به یک اتم نگاه میکنیم میتوانیم آن را ببینیم. با این حال، آن فضا خالی نیست بلکه پر از انرژی و امکانات بالقوه است. در سطح کوانتومی، به دلیل سرعت حرکت ذرات، انرژی بیشتری از ماده وجود دارد و با سرعت نور، ماده به انرژی تبدیل میشود. در فرکانسهای بالا، ماهیت کامل همه چیز از انرژی، اطلاعات و آگاهی است. ما با تبدیل شدن به هیچکس و هیچچیز در هیچزمان، به این واقعیت دسترسی پیدا می-کنیم.
هرچه امواج مغزی کندتر میشود و از ذهن تحلیلی و واقعیت مادی خود خارج میشویم، سیستم عصبی خودمختار بیشتر فعال میشود. ما به انرژی آگاهی خالص تبدیل میشویم و با دنیای کوانتوم ارتباط برقرار میکنیم. این فرکانس ما را بالا میبرد که میتوانیم از آن برای برقراری ارتباط با اطلاعات و امکانات جدید خارج از محدوده زمان استفاده کنیم. با بالا رفتن سطح فرکانس، میتوانیم به قلمرو یکپارچگی برسیم. در اینجا، تمام ماده به انرژی حاوی اطلاعات تبدیل شده است، و زمان همه فضا را در لحظه حال فرو ریخته است. آینده و گذشتهای وجود ندارد. در این مکان، با آگاهی کل ارتباط برقرار میکنیم. بنابراین، ما از هیچچیز به همهچیز، همهکس، همهجا و همهزمان تبدیل میشویم. اینجا مکان امکانات نامحدود است. اگر بتوانیم به قلمرو یکپارچگی دست پیدا کنیم، پس میتوانیم در هرچیز، هرکس، هرمکانی و هر زمانی باشیم.
خواندن کتابچه ماورای طبیعی شدن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که نمیخواهند یک زندگی عادی داشته باشند پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب ماوراء طبیعی شدن
جسم آنا، تا زمانی که بهعنوان زنی بود که شوهر خود را از دست داده است، در حالت استرس و بحران عاطفی مداوم قرار داشت. نتیجه آن شکسته شدن جسمی او بود که موجب استرس و آشفتگی عاطفی بیشتر و تحلیل رفتن او شد. هنگامی که در یک مسیر مراقبه قرار گرفت، شروع به رهایی خود از آن شرایط عاطفی کرد و وارد زندگی جدیدی شد.این زندگی جدید امکانپذیر است زیرا واقعیتی فراتر از تجربیات زمانی و مکانی ما وجود دارد. از طریق مراقبه، میتوانیم به آنچه نویسنده آن را لحظه فعلی جاودانه مینامد، وارد شویم. در این بُعد، گذشته، حال و آینده وجود ندارد، بلکه همه چیز همزمان وجود دارد و اتفاق می افتد بنابراین، آنا توانست زندگی آینده خود را، پیشبینی کند، که این موضوع، پاسخهای شیمیایی و عاطفی اورا، تغییر داد و سرانجام به سلامت جسمی منجر شد.
جسم آنا به عنوان ذهن ناخودآگاه نمیتواند بین حادثهٔ واقعی و تصوری او تمایزی قایل شود. جسم او به دیدگاه ذهنیاش پاسخ میدهد نه به شرایط فعلیاش.
بطور کلی هدف نویسنده کمک به ما برای درک واقعیت بیانتهایی است، که در آن امکان زندگیهای بی حد و مرز وجود داشته باشد .